مانیمانی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

❤ مانی...تنها بهانه زیستن ❤

یک روز بدون مامان...

دیروز یعنی 19 آبان 1391 اولین باری بود که مامان خونه نبود و پدر و پسر تنها بودن. راستش شاید چون هیچ وقت از نیما نخواسته بودم به تنهایی از مانی مراقبت کنه  برای همین اصلااااااااااااا بهش اعتماد نداشتم و هر جا میخواستم برم باید مانی رو میبردم خونه مامانی. دیروز باید میرفتم پیش دوستام و از شانس خوب یا بد مامانی خونه نبود. میخواستم برنامه خودمو کنسل کنم که نیما اصرار کرد برم و اون مانی رو نگه میداره... خلاصه با اینکه اصلا دلم راضی نمیشد ولی خیلی دلم میخواست این شانس رو به نیما بدم تا هم به من ثابت کنه و هم اعتماد به نفسی که من ازش گرفته بودم بدست بیاره. البته یه شرط برام گذاشت اونم این بود که اگه پی پی کنه نمیتونه پوشکشو عوض کنه ....
20 آبان 1391
1